به وب سايت شخصی برادر مهدي جهان ميهن خوش آمديد - اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً - دوست گرامي خواهشمنداست بعد از بازديد مطالب ارائه طريق فرمائيد هرگونه کپي برداري از اشعار باذکرنام شاعربلامانع است - شعر شعارمن (سروده مهدی جهان میهن )
شعر شعارمن (سروده مهدی جهان میهن )
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

همه دنیا شعار من همین است

چرا فال من دیوانه این است

 

چراحرفم نمی فهمد دگر کس

کلام درسینه محبس،گشته و بس

 

نه از یارم ، نه ازدوستم ، نه از غیری

چرا هرگز نمی بینم دگر خیری

 

هرآنکه با من آویخت دست یاری

قرارش بودم و  او  کرد خاری

 

 

به لوح دل نوشتم با غم دل

چرامارا نشد عشق تو حاصل

 

دراین دوران به لطف و محبت

دلم خسته ازین غم ها و محنت

 

عجب روزی شود آن روزکه بامن

نشینی و  زنی جامی بر تن

 

جهانت می شود جان جهانگیر

الهی تو مگردان از درت سیر

 

سروده مهدی جهان میهن

 

 



مرد کوته نظر (شعر سروده مهدی جهان میهن )
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

بنالم من زدست مردمی ظاهرنشانه

که قصد جان ما کردند باهر بهانه

 

همان بی عقل و بی فکر به ظاهر

که مومن خوانده خویش را درظواهر

 

همان که منسبی دارد به دستش

چنان این منسبش کرده که مستش

 

نه ترسی از خدا دارد چوکافر

به خود می بالدو این جای و این فر

 

همان کوته نظر بر جایگاهش

نیاندیشد به دنیا و به راهش

 

کجا این لایق این راه باشد

کجادر سینه اش یک آه باشد

 

به نامردی به چشم خود  بدیدم

چه حرفهایی ازاین مَردَک شنیدم

 

کجادر دین و مذهب این کلام است

که دائم بی حیا در انتقام است

 

خدایا این جهان خسته زکاراست

به سینه دردداردبیشمار است

 

سروده مهدی جهان میهن

28 مهرماه سال 1401



شعر دل تنگ یار (سروده مهدی جهان میهن )
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دلم تنگ نگاراست یاالهی

دلی که بی قراراست یاالهی

 

زبویش همچنان من مست مستم

به یادش دل خمار است یاالهی

 

همان زیباروی پرکرشمه

همان که بردلم تنهانگاراست یا الهی

 

چراتقدیر من اینگونه باشد

که دور از من نگاراست یاالهی

 

جهانم من ولی یارب رسانی

همان که یارغار است یاالهی

 

سروده مهدی جهان میهن

27 مهرماه سال 1401



شعرعارفانه عاشقانه - سروده جهان میهن2
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

شعرعارفانه عاشقانه -

 

سروده جهان میهن

 

ای قرارقلب زارم  بیقرارم  کرده ای

دل ستاندی ازدلم دیوانه وارم کرده ای

سخت بوددوری زتویک دم برای قلب من

توبگوفکری به حال چشم اشکبارم کرده ای

برده ای عقل از سرم دلداده ام برزلف تو

ازچه رو انگشت نمای سربازارم کرده ای

هرچه دارم مال تو،حتی جان وتنم

ای دوای دردمن بنگر بیمارم کرده ای

جان بده برجان من تاکه برویم پیش تو

دم به دم ازچه مراتشنه دیدارم کرده ای

گرچه حبسم کرده ای درقلب خویش

بس چه خوش باشداسیری وگرفتارم کرده ای

 

 

-----

 

دلاعاشق شدن دارد صفائی

امان از روز وصل و ازجدائی

ببین معشوق من بامن چه کرده

که اینگونه شدم بهرش هوائی

الهی یاالهی یا الهی

به لب دارم برای اودعائی

مگیراز اوخوشی عالمین را

بده بال وپری بهر  رهائی 

 

 

 

سروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن

 

 

 

 

 

---------------------

 

کانال رسمی شاعر ومداح اهل بیت برادر حاج مهدی جهان میهن(علمدار)
 
(با بیش از ۱۰۰۰ بیت شعر به همراه سبک و مطالب جذاب و... ) 
 
 
 
وب سایت 
 
ارتباط مستقیم وانتقاد و پیشنهاد
 
@ravabetomoomi_1            
 
یا 
@ravabetomoomi_2
 
یا
 
@ravabetomoomi_3
 
 
    التماس دعای فرج


شعرسروده جهان میهن1395 -3
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

پایگاه اشعارحاج مهدی جهان میهن 

کوه  توان شنیدن حدیث عشق مراندارد
تومپنداری که دلم چون کوه سنگ است
باید امشب جور دیگر به من نگاه کنی
چون کوه استوارم  ولی دلم تنگ است
میان سینه تو جای کدامین عشق است
طره گیسوان  تو اسیر این چنگ است
ملامتم می کنند که چرا غرق عشقی
برای من  بدون عشق ماندن ننگ است
میان عشق توعمری دست وپا می زنم
دریاب مرا مگر دل تو از سنگ  است
منی که روز و شبم درهوای توگذشت
ضربان قلبم با نفسهایت هماهنگ است
مرا به وصل خویش دمی بپذیر ای گل
اگر چه حنای من پیش تو بی رنگ است
نسیمی وزید و صدای تو را برایم آورد
دلنوازترین نوابرای من همین آهنگ است
اگر دولت دنیا به من بخشند ولی  باز
بدون تو کمیتم در دو جهان لنگ است

سروده جهان میهن ،
یکشنبه شب سال ۹۵
پایگاه اشعارحاج مهدی جهان میهن 

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

پایگاه

http://Www.jahanmihan.ir



شعرسروده جهان میهن1395 -2
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

پایگاه اشعارحاج مهدی جهان میهن 

دلخوشم ،دلخوش لحظه دیدار توام
ای گلم ،  تو طبیبی   من  بیمار  توام

هرگز این فاصله ها کم نکند عشق مرا
تا نفس دارم به سینه ،گویم  یار توام

عاقبت همدم  هم  می گردیم به چه خوب
همه عمر م  در پی  سایه دیوار توام

بس که حالم خرابست در رهت جان دلم
تو نخواهی و مپندار که سربار  توام

در ره عشق عزیزم، خطر باید  کرد
تاکه یارت بگوید لایق تومار  توام

گربمیرم هزار بار ولی به شوق تو
سرازخاک برآرم چون گرفتارتوام

گر چه  تقدیر  ما را  زهم  دور  کرد
دوباره گویم تشنه لحظه دیدارتوام

بدون تومرابه زندگانی  امیدی نیست
گر که زنده ام خوش با اشعار توام

برای رسیدن به عشق پروازبایدکرد
چقدرسوی من آمدی منتظراقرارتوام

سخت است بدون توگذشتن از زمان
چگونه بگویم شب وروزدرانتظارتوام

 

 

پایگاه اشعارحاج مهدی جهان میهن 

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

پایگاه

http://Www.jahanmihan.ir



شعرسروده جهان میهن1395
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

عجب شبی ست، شب عاشقی
هوای وصل وتاب و تب عاشقی
دگرمناجات و دعای من اثرندارد
هیچ ذکری  نشود یارب  عاشقی
مرا ملامت مکن که دست بردارم
مگر نمی دانی چشیدم رطب عاشقی
دلم شکست زجور و جفای زمانه
خوشم به بوسه ای از لب عاشقی

سروده جهان میهن ،علمدار

پایگاه اشعارحاج مهدی جهان میهن 

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

پایگاه

http://Www.jahanmihan.ir



شعرعرفانی سروده جهان میهن 95
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

الهی شور  احساسم  عطا  کن
مرا از خود جدا و با خدا  کن
اگرچه سرکش است این نفس اما
مرا باهرچه خوبیست آشناکن
اگرچه  توبه کردم هی شکستم
مرا دور ازاینهمه رنگ وریا کن
جهان پر شد زجور وکینه وظلم
بیا  عدل و عدالت را بپا  کن
چه گویم از کاربی عقلان دوران
دلم را اهل جود، اهل رضا  کن

سروده جهان میهن

تلگرام
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

پایگاه

Www.jahanmihan.ir



اشعارمتفرقه (عارفانه وعاشقانه ) سروده جهان میهن(علمدار1395)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

دوبیتی های عاشقانه وعارفانه  سروده جهان میهن(علمدار1395)

 

بده ساقی می از      جام شرابت

که امشب مستم وگشتم خرابت

مرا    درآتش     عشقت بسوزان

که خوش   باشد برای من عذابت

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

 

کاش این صبح ،صبح وصل ماباشد

یاکه دل مابه وسعت     دریاباشد

کاش نسیمی بوزدوبوی توآورد

که مجنون مست ازبوی لیلاباشد

 

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

 

 

ما رابا     جام عشقت   آفریدند

به دل نقش رخ ماهت کشیدند

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

 

گرچه حاصل عشق منو   تو غم است

رشته این عشق تاقیامت محکم است

 

*****

 

نگوبی وفائی ، که از توآموختم

هرروزدیده برره آمدنت دوختم 

چنان سنگ خاراسخت شددلم

درهجرتومن اینگونه    سوختم

حدیث عشق من کسی نتوان شنید

که شعله برتمام اندامش افروختم 

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

 

ازدیده ام رفتی و در دل خانه ات

چه کردی بامن که شدم دیوانه ات

حجاب میان من و تو فاصله هاست

به لوح دل نام تو، خدا گواست 

بیاکه محتاج نقش ونگارروی توام 

اسیرودربندسلسله گیسوی توام

مرابه خاطره ای امش میهمان کن

بیاودردهای کهنه مرا   درمان  کن 

اگرچه مرابه دست بادها سپرده ای 

خوشم که هنوز مراازیاد   نبرده ای

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

 

منی که به سیم وزردنیا اسیرم

باچه رویی سراغ ازکوی توبگیرم

توآنی که بی بدیلی درهردوجهان 

من آنم که پرده زنی کنار  حقیرم

اگرچه امیدی به کارمن نیست لیک

عشق توای یاربنهفته در  ضمیرم

ای باران رحمت الهی برمن ببار

تشنه جرعه ای آب همچون کویرم

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

******

 

قسم به رود وماه وستاره

که دلم درهوای توبیقراره

نگارغیب از نظرکی میایی

بیاکه زمستان رفت وبهاره

هوای وصل توبال وپرم داد

هوای تودارم به سینه دوباره

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

********

 

بوی بهارو صدای هزار وچلچله

هوای تورا درسینه ام تداعی کرد

امان ازین همه فاصله ،چه کنم

که نصیب منو تو   جدایی کرد

دوباره ترنم  سرسبزی   صحرا

مرابه سوی توای گل هوایی کرد

به وصل تو هردم    امیدوارم

به عشقی که دردلم،خدایی کرد

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

ای یارکه دور از ما افتاده ای

دل رابه تقدیرخویش داده ای

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

****

 

چشمم به راه و درانتظارت

بیاتاشوم عمری خدمتگزارت

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

 ***

 

نوبهاران  درره وجامع به تن

از گل لاله زمین گلگون کفن

چشمه ساران جاری از زمین

بلبلان نغمه سرای هرچمن

آن خالق چیره دست وخلاق

جان تازه دادبر دشت و دمن

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

******

 

 

عید آمد و بی توندارد صفائی

ای خرم زتوفصل بهاران کجایی

سبزاست زمین زالطاف الهی

کی از پس این پرده غیبت برآیی

جانم به لب آمددرین    روزگاران

من ماندم واین همه داغ جدایی

عیدآمدوبافریاد   اناالحق بیاتو

امسال به عیدمابده حال وهوایی

یاصاحب الزمان(عج)بیاکه امسال

تواولین سین سفرهای دل مایی

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

**************

 

 

گرچه آن یاربی وفانگیرد سراغم

ولی هوای وصلش بود درمان فراقم

اگرکه او میل دیدارما ندارد ولیکن

ذره ای کم نشود از اینهمه اشتیاقم

 

سروده جهان میهن(علمدار1395) 

******

درهوای وصل تو آواره ام

آن رخ مه گونه کردبیچاره ام

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

****

دلادیوانگی  درکوی دلبرکن

مرادرراه اوچون لاله پرپرکن

منم مجنون درین دریای طوفانی

جنونم رابیفزای ومرامجنون ترکن

 

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

****

هوای عشق تو دربه درم کرد

مراباوصل خود شادم کن امشب

توخودطعم غریبی راچشیدی

میان خلوتت یادم  کن امشب

اسیرخاروخس کشتم چه گویم

بیاواز قفس  آزادم کن امشب

تویی شیرین قصه های عشقم ای گل

خدایادررهش فرهادم کن امشب

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

 

---------

به صبح روز وصل توامیدوارم

برای همین دست بردعا بردارم

بی بدیلی وجهان چون توندید

ای به فدای توتمام ایل وتبارم

اگرچه خزان زده این دورانم

ولی هرروز منتظرفصل بهارم

صبرایوب ندارم بگوچه کنم

به شوق وصل توسرشدروزگارم

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

----